جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۸۹۸

۱

نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیباکم

طپیدنهای دل از رخنه های سینهٔ چاکم

۲

به اهل درد حاجت نیست زاد ره پس از مردن

که از پهلوی نقد داغ، گنجی در ته خاکم

۳

رگ ابری شود خونبار بر روی هوا پیدا

به هر سو رو نهد مد نگه از چشم نمناکم

۴

ز فیض کیف افیون، موشکافم در سخن جویا

خدیو ملک معنایم چو باشد تخت تریاکم

تصاویر و صوت

نظرات