
جویای تبریزی
شمارهٔ ۹۱۳
۱
شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیفشارم
چکد از دیده ام سیاره چون مژگان بیفشارم
۲
سرم چون جاده باشد در کنار دامن منزل
اگر پا در طریق طاعت یزدان بیفشارم
۳
کم از معنی ندانند اهل معنی لفظ رنگین را
به بر جسم لطیفش را به شوق جان بیفشارم
۴
مرا با پنجهٔ سنگین دلی افشرده ای چندان
ترا در خلوت آغوش صد چندان بیفشارم
۵
به بزم امتحان چون دست عجزم پنجه ور گردد
توانم بیضهٔ فولاد را آسان بیفشارم
۶
من تر دامن از فیض ولای ساقی کوثر
نشانم آتش صد دوزخ ار دامان بیفشارم
۷
مذاقم کامیاب لقمهٔ بی شبه می گردد
دمی کز جور گردون بر جگر دندان بیفشارم
۸
زمین چون آسمان جویا به رقص شوق می آید
دل خود را اگر در ساغر دوران بیفشارم
تصاویر و صوت

نظرات