
جویای تبریزی
شمارهٔ ۹۱۵
۱
دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم
پابند حلقه حلقهٔ گیسو گذاشتیم
۲
چون غنچه گوئیا سرو زانوی ما یکیست
سر در غم تو بسکه به زانو گذاشتیم
۳
قندیل وار شیشهٔ دل را به یادگار
بر پیش طاق آن خم ابرو گذاشتیم
۴
آنیم که گوهر دل را ز شش جهت
گردآوری نموده به یک سو گذاشتیم
۵
کاری نکرده ایم کز او بهره ای بریم
ما کار خویش با کرم او گذاشتیم
۶
یارای کیست غیر اطاعت به درگهت
در پیشگاه حسن تو زانو گذاشتیم
۷
ما راست شش جهت گل شش برگ در نظر
از هر طرف به کوی تو تا رو گذاشتیم
۸
اظهار حال دل که زبان عاجزست از آن
جویا به آن دو چشم سخن گو گذاشتیم
تصاویر و صوت

نظرات