جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۹۳۲

۱

تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم

یاقوت را ز دست چو اخگر فکنده ایم

۲

زین دل که بسته ایم به این جسم عنصری

در چار موج حادثه لنگر فکنده ایم

۳

دل را زیمن عشق که فیضش زیاد باد

از عالمی به عالم دیگر فکنده ایم

۴

در عشق چون دو قطرهٔ اشک این دو نشئه را

از چشم اعتبار، مکرر فکنده ایم

۵

شکر خدا که از می توحید سرخوشیم

یعنی هوای غیر تو از سر فکنده ایم

۶

زاهد حریف این می مردآزمانه ای

دل را فشرده ایم و به ساغر فکنده ایم

۷

جویا سیاه مست ولاییم و خویش را

بر خاک راه ساقی کوثر فکنده ایم

تصاویر و صوت

نظرات