جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۹۳۴

۱

ز لعل او دلی شوریده دارم

کبابی در نمک خوابیده دارم

۲

ز شوق سجدهٔ کویت چو غنچه

به روی هم جبین ها چیده دارم

۳

قبول داغ را انگشت تسلیم

چو شمع انجمن بر دیده دارم

۴

بود بر پای تا قصر وجودم

حباب آسا نفس دزدیده دارم

۵

به وصف آن در دندان، گهرها

همه بر روی دل غلطیده دارم

۶

به رنگ جوهر آیینه دل را

به پیچ و تاب آرمیده دارم

۷

ز درد ناله امشب آسمان را

چو ابر از یکدگر پاشیده دارم

۸

به عالم سینه صافم زانکه جویا

دلی از خویشتن رنجیده دارم

تصاویر و صوت

نظرات