جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۹۴۹

۱

بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین

دامن مزن بر آتش رخسار بیش ازین

۲

من آن نیم که اینقدر جان بخواهمت

می خواهمت بجان تو بسیار بیش ازین

۳

جز نهال من که به تمکین برآمده

کسی روح را ندیده گرابنار بیش ازین

۴

در راه سیل تندرو جان ستاده جسم

راحت مجو سایهٔ دیوار بیش ازین

۵

یکبار بیش گل نرود جانب دکان

یعنی مرو سراسر بازار بیش ازین

۶

چون نور دیده گرچه نهانست از نظر

جویا ندیده ایم پدیدار بیش ازین

تصاویر و صوت

نظرات