جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۹۵۱

۱

چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد بیرون

به چشم مردمک چون مور پر می آورد بیرون

۲

عجب نبود نگاهم آب و رنگ آه اگر دارد

سرشک آسا سر از چاک جگر می آورد بیرون

۳

به صد رنگینی طاووس جنت یاد رخساری

دل پر داغ را از چشم تر می آورد بیرون

۴

زند دل بر شکاف سینه خود را هر دم از شوقت

چو از چاک قفس مرغی که سر می آورد بیرون

۵

نویسم نکته ای در آرزوی وصل اگر جویا

چو ناوک خامه ام از شوق پرمی آورد بیرون

تصاویر و صوت

نظرات