جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۹۵۴

۱

کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان

گشته در دیوار پشت چین پیشانی نهان

۲

بسکه از بیم تو دزدیم نفس در جیب دل

می چکد از مد آهم خون چو شاخ ارغوان

۳

عنکبوت آسا دوم سوی تو بر تار نگاه

از طلب هرگز نمانم گرچه گشتم ناتوان

۴

قد ز بار حرص در ایام پیری گشته خم

در خور بازوی طاقت نیست زور این کمان

۵

هرگز از جوش حیا جویا نشد دمساز دل

با وجود آنکه دارد چشمش از مژگان زبان

تصاویر و صوت

نظرات