
جویای تبریزی
شمارهٔ ۹۵۶
۱
خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن
باید اول در قمار عاشقی جان باختن
۲
دل به یادش ده که در نرد مروت خوشنماست
دیده و دانسته بازی را به مهمان باختن
۳
کوس شهرت می زنی زین طبل در زیر گلیم
تا به کی پوشیده ماند عشق پنهان باختن
۴
می توان کردن چو تحصیل زر از زر عیب نیست
زندگی در جستجوی آب حیوان باختن
۵
هست جویا پیش ما روشن ضمیران همچو شمع
رونمای صبح رخسار بتان جان باختن
نظرات