جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۹۶۰

۱

کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبان

شعله می رقصد بهرنگ شمع بزمم بر زبان

۲

جلوهٔ توحید را هر ملتی آیینه است

شاهد معنی نماید در لباس هر زبان

۳

خامشی باشد هنر در کیش ارباب کمال

در دهن دزدیده دارد حلقهٔ جوهر زبان

۴

گر بنرمی آشنا شد خوبتر از مرهم است

ور به تندی ساخت باشد بدتر از نشتر زبان

۵

عیب باشد پیش ارباب ر توصیف خویش

بس بود در خودستایی تیغ را جوهر زبان

تصاویر و صوت

نظرات