
جویای تبریزی
شمارهٔ ۹۶۹
۱
از آن دو لب چه گل کام می توان چیدن
که بوسه ای به صد ابرام می توان چیدن
۲
به دامنی که بگسترده پرتو خورشید
عرق از آن رخ گلفام می توان چیدن
۳
از آنکه رتبهٔ پابوسی ترا دریافت
چه بوسه ها ز لب بام می توان چیدن
۴
پیاله گیر که از نخل سرکش مینا
گل نشاط به هر جام می توان چیدن
۵
ز نخل بندی آه سحر مشو غافل
از این نهال گل کام می توان چیدن
۶
تو مست ناز به گرمابه ای که تن شویی
گل مراد زگلجام می توان چیدن
۷
ز حسن خلق به دست آر دامن مقصود
کز این بهشت گل کام می توان چیدن
۸
اگرچه مشرب ما دشمن سخن چینی است
ولی ز لعل تو خود کام می توان چیدن
۹
ز خلد وسعت مشرب میا برون جویا
کزین چمن گل آرام می توان چیدن
تصاویر و صوت

نظرات