
جویای تبریزی
شمارهٔ ۹۷
۱
زبسکه کرده مکرر ثنای واجب را
ز هم گسیخته تار نفس کواکب را
۲
همین که بیم فتادن نباشد اقبال است
به چشم کم منگر پستی مراتب را
۳
چنین که جای کند تنگ هم به کلبهٔ دل
عجب که راه برآمد بود مطالب را
۴
کسی که با تو طریق مناسبت جوید
برون کند زدل اندیشهٔ مناصب را
۵
رود زدست هر آن کو به آن میان آویخت
عبث نه پهلو تهی کرده است قالب را
۶
دلا ز شوخی دنبال چشم یار مپرس
خدا به خیر و صلاح آورد عواقب را
نظرات