
جویای تبریزی
شمارهٔ ۹۷۳
۱
دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن
چراغ طور عرفان را نباشد بیم افسردن
۲
رمیدن باعث الفت شود روشن روانان را
که موج آغوش بگشاید ز هر پهلو تهی کردن
۳
بود دایم دلش ز اندیشهٔ روز حساب ایمن
شعار هر که باشد در جهان بر خویش نسپردن
۴
ز بس هر ذره ام را شوق استقبال او باشد
چو شمعم داغ دل از جای خیزد یک سر و گردن
۵
توان دریافتن راز دل از چشم سخن گویش
به معنی همچنان کز لفظ جویا پی توان بردن
نظرات