جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۹۸۰

۱

غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن

باده بستان از کفش در کاسهٔ اغیار کن

۲

آمد و رفت نفس پیوسته در سوهانگری است

چند بی اندامی ای دل، خویش را هموار کمن

۳

جام طاقت را که در هجر تو پرخون دل است

از شراب رنگ و بو چون گل بیا سرشار کن

۴

سوختی چون در غم او، شکوه کافر نعمتی است

داغهای سینه را مهر لب اظهار کن

۵

العطش زن گشته سرتا پا وجودم ساقیا

این سفال تشنه لب را رشحه ای در کار کن

۶

از تبسم ریز در پیمانه ام صاف مراد

باده در جام من و خون در دل اغیار کن

تصاویر و صوت

نظرات