
جویای تبریزی
شمارهٔ ۹۸۱
۱
ساقی بیار باده و عیشم به کام کن
زین بیش خون مکن به دلم می به جام کن
۲
در خون آرزوی تو عمری است می تپد
کار دلم به نیم نگاهی تمام کن
۳
تا چند از خمار توان دردسر کشید؟
دست هوس ز می کش و عیش مدام کن
۴
با یار باده نوش و مخور آب دور ازو
تفریق در میان حلال و حرام کن
۵
از چشم غیر در رگ جانم نهفته وار
یعنی که تیغ آن مژه را در نیام کن
۶
جویا ز رهزنان هوا پاس دل بدار
این کلبه را نمونهٔ دارالسلام کن
تصاویر و صوت

نظرات