جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۹۹۴

۱

به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چون گوهر غلتان

بود سرگشتهٔ گرداب خود چون گوهر غلتان

۲

ز بس از ترک خواهش آبرو گردآوری کردم

رسانده دام ام را آب خود چون گوهر غلتان

۳

مگر مثل تویی باشد که پهلوی تو نشیند

تو خواهی هم‌نشین باب خود چون گوهر غلتان

۴

شکوه آب و تاب حسن با خلوت نمی‌سازد

ترا برده ز جا سیلاب خود چون گوهر غلتان

۵

به بیداری نشاید چشم تمکین داشت از وضعش

که سازد صرف شوخی خواب خود چون گوهر غلتان

۶

گرفتارم به پیش حسن معنی‌های خود جویا

بود دایم بی‌تاب خود چون گوهر غلتان

تصاویر و صوت

کلیات جویا تبریزی - با مقابله دو نسخه خطی قدیمی و تصحیح و مقدمه و شرح حال به کوشش دکتر محمد باقر، دانشگاه پنجاب، 1337 - میرزا داراب بیگ جویا (جویا تبریزی) - تصویر ۹۲۱

نظرات