
جویای تبریزی
شمارهٔ ۸ - غزل
۱
رنگین شده سرتاسر عالم ز بهار است
تا خار گل امروز به رنگ گل خار است
۲
آمیخته آن زلف سیه با خط مشکین
چون معنی پیچیده که در خط غبار است
۳
بر پیکر من اختر هر داغ تو سیار
در کاغذ آتش زده مانند شرار است
۴
هر موج هوا در نظر از جوش رطوبت
آبستن باران چو رگ ابر بهار است
۵
شمشیر کج ابروی او کار فرنگ است
تیر مژه را مملکت حسن دیار است
۶
خون می چکد از هر مژه زانرو که دلم را
سرپنجهٔ مژگان کسی گرم فشار است
۷
کی در نظر همتش آید دل جویا
شهباز نگاه تو که سیمرغ شکار است
نظرات