
جویای تبریزی
شمارهٔ ۵۸
۱
با چشم تو آنرا که سروکار بود
در مخمصهٔ عجب گرفتار بود
۲
از یک نگهت جان به سلامت نبرد
هر چند که دل داده جگردار بود
نظرات