
جویای تبریزی
شمارهٔ ۷۵
۱
زان عارض لاله گون و آن خال بنفش
نه فکر کلاه دارم و نه غم کفش
۲
با آن سر مژگان دل خونین مرا
باشد پیوسته صحبت مشت و درفش
نظرات