کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۱۲۱

۱

زلف تو که طفلان هوس را شب عیدست

شامیست که آبستن صد صبح امیدست

۲

تا رفته، باو نامه ننوشته فرستم

یعنی که زهجران توام دیده سفیدست

۳

عاقل سر فرمان نکشد از خط ساغر

پیر است شراب کهن و عقل مریدست

۴

من مست بهشیاری چشم تو ندیدم

مدهوش ولی با همه در گفت و شنیدست

۵

از بس تنم از فرقت می در رمضان کاست

انگشت نماتر ز هلال شب عیدست

۶

ما تشنه یکقطره، تو سیلاب محیطی

ساقی قدح نیمه زلطف تو بعیدست

۷

سهلست کلیم از همه پیوند بریدن

چیزیکه بود مشکل ازو قطع امیدست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
احمدرضا احمدیان
۱۴۰۲/۰۹/۲۶ - ۱۵:۰۷:۲۵
من بیت 6 را اینگونه یافتم. ما تشنه یک جرعه ، تو میراب محیطی ساقی قدح نیمه زلطف تو بعیدست