کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۱۳۰

۱

شمیم خلد، گدای دیار کشمیرست

شکفتگی گل خار بهار کشمیرست

۲

لب پیاله ز تبخال رشک می سوزد

که نشئه وقف لب جویبار کشمیرست

۳

اگرچه مایه دلبستگیست قامت سرو

عنان هوش بدست چنار کشمیرست

۴

بزیر پنبه ابر آسمان از آن گم شد

که پای تا بسرش داغدار کشمیرست

۵

صفای سبزه اش از عمر خضر می گذرد

خضر زچشمه خویش آبیار کشمیرست

۶

بدیده خاصیت کیمیا دهد لیکن

بچشم آنچه نیاید غبار کشمیرست

۷

براه جاده نتوان شناخت از جدول

چه آبهاست که بر روی کار کشمیرست

۸

گذشتی از لب ساقی گلعذار کلیم

خنک چو توبه می در بهار کشمیرست

تصاویر و صوت

نظرات