کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۱۴۶

۱

حسن اگر در پرده باشد عشق ازو دیوانه نیست

بر چراغ روز بال افشانی پروانه نیست

۲

تا طبیب خستگان عشق چشم مست اوست

ناله بیمار غیر از نعره مستانه نیست

۳

نیست سامانی بغیر از رخنه در ویرانه ام

گر بسامان دام ماهی آب دارد دانه نیست

۴

با دل روشن کدورت همره دیرینه است

گر مرادت شمع بیدو دست در این خانه نیست

۵

سیل گه جاروب منزل گاه فرش خانه است

فقر را زین به متاعی زینت کاشانه نیست

۶

صید معنی را زبس می بندم و وا می کنم

هر که می بیند مرا گوید بجز دیوانه نیست

۷

مزرع امید را از گریه نتوان سبز کرد

آب شور چشمه ما سازگار دانه نیست

۸

زخمها برداشت تا زلف ترا تسخیر کرد

دست سعی هیچکس بالای دست شانه نیست

۹

هر کس از بیداد گردون شکوه ای دارد کلیم

گر تو هم داری بگو، اینجا کسی بیگانه نیست

تصاویر و صوت

دیوان ابوطالب کلیم همدانی به کوشش محمد قهرمان - ابوطالب کلیم همدانی - تصویر ۳۶۵

نظرات

user_image
پیرمرد ۰
۱۴۰۱/۰۳/۱۰ - ۰۳:۲۱:۵۹
با درود، در بیت یکم با توجه به مصرع دوم به نظر می آید که "بی پرده" درست باشد و نه "در پرده".