
کلیم
غزل شمارهٔ ۱۷۷
۱
طره ات گر ز دلم صبر چنین خواهد برد
گریهام شکوه زلف تو به چین خواهد برد
۲
صاف میخانه ایام بود در ته خم
غم دل را نفس بازپسین خواهد برد
۳
چشم بد دور که از دولت بیسامانی
کلبه ما گرو از خانه زین خواهد برد
۴
صد رهم اشک ندامت اگر از سر گذرد
عرق شرم کجا ره به جبین خواهد برد
۵
نامم از صفحه ایام اگر گم نشود
تحفه روسیهی بهر نگین خواهد برد
۶
غمزه با عاشق بیبرگ و نوا خواهد ساخت
سر و سامان چو نباشد دل و دین خواهد برد
۷
دل به پیکان تو خوش داشت کلیم آنهم رفت
کی گمان داشت که کس راه به این خواهد برد
تصاویر و صوت

نظرات