کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۲

۱

بدل کردم به مستی عاقبت زهد ریایی را

رسانیدم به آب از یمن می بنیاد تقوی را

۲

ز سینه این دل بی‌معرفت را می‌کنم بیرون

چرا بیهوده گیرم در بغل مینای خالی را

۳

تعلق نیست با جان گر نیفشانده به پای او

من بیدل نمی‌فهمم تکلف‌های رسمی را

۴

گذشتن از جهان ناید به پای همت هر کس

نباشد هیچ معجز بهتر از تجرید عیسی را

۵

بود آرایش معشوق حال در هم عاشق

سیه‌روزی مجنون سرمه باشد چشم لیلی را

۶

پس از درد جدایی محنت ایام ننماید

زآتش هیچ پروا نیست دور از آب ماهی را

۷

دو مصرع در سبک‌روحی کلیم آن طور بنماید

که در پرواز شهرت بال باشد مرغ معنی را

تصاویر و صوت

دیوان کلیم کاشانی » تصویر 9
دیوان کلیم همدانی » تصویر 254
کلیات دیوان کلیم » تصویر 160
دیوان ابوطالب کلیم همدانی به کوشش محمد قهرمان - ابوطالب کلیم همدانی - تصویر ۳۰۶

نظرات