
کلیم
غزل شمارهٔ ۲۰۶
۱
گر همتم کناره ز دنیا نمی کند
تقلید گوشه گیری عنقا نمی کند
۲
تا ناخن از پلنگ نگیرد بعاریت
ایام از دلم گرهی وا نمی کند
۳
از جور آشنا نرمد هر که آشناست
ساحل ز تیغ موج محابا نمی کند
۴
گر پی برد که گوشه نشینی چه راحتیست
سیلاب سیر دامن صحرا نمی کند
۵
رفت آنکه چشم حسرت ما وقف گریه بود
امروز غیر خنده بدریا نمی کند
۶
نخوت نمی خرد ز کسی تنگدست فقر
سرمایه چون ندارد سودا نمی کند
۷
دل را بآرزوی لبت نیست دسترس
مسکین نمک بدیگ تمنا نمی کند
۸
عزت گل ملایمتست ارنه پنبه را
ایام تاج تارک مینا نمی کند
۹
در تنگنای خلوت غم می کند کلیم
وجدی که گردباد بصحرا نمی کند
تصاویر و صوت

نظرات