کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۲۲۰

۱

مرغ دلم که خانه خرابی بجان خرید

بهر شکون ز سیل خس آشیان خرید

۲

آن غمزه خونبهای شهیدان عشق داد

اما نه آنقدر که کفن زو توان خرید

۳

هر عارفی که صرفه شناس است در جهان

عقل سبک فروخته رطل گران خرید

۴

باشد بزر علاقه ز معشوق بیشتر

زآنرو که گلفروش گل از باغبان خرید

۵

یک مرد همچو دختر رز در زمانه کو

خون هزار غمزده را از جهان خرید

۶

روزیکه کرد حسن تو سامان دلبری

صد حلقه پیچ و تاب برای میان خرید

۷

دشنام اگر خرم به تبسم نمی رسد

خواهم کدام کام دل از نقد جان خرید

۸

از تنگی زمانه هما یمن سایه را

ارزان نمی دهد که توان استخوان خرید

۹

ما کم نصیب و سنگ ترازوی چرخ کم

نتوان کلیم کام دل از آسمان خرید

تصاویر و صوت

نظرات