کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۲۴

۱

از آن تیغی که آبش شست جرم کشتگانش را

ربودم دلنشین زخمی که می‌بوسم دهانش را

۲

جنونم می‌برد تنها به سیر آن بیابانی

که نبود ایمنی از رهروان ریگ روانش را

۳

چمن کی گلبنی آرد به آب و رنگ رخسارت

اگر مالد به روی لاله، خون ارغوانش را

۴

نمود آسان فراق نخل بالایش ندانستم

که این تیر از جدایی بشکند پشت کمانش را

۵

چو گل رفت از چمن با باغبان گفت از وفاداری

که تا بلبل به باغ آید نگهدار آشیانش را

۶

ز شوق آن کمر هرکس دلش چاک است و حیرانم

که چندین شانه در کار است یک موی میانش را

۷

کلیم ار ناله‌ای داری برو بیرون گلشن کن

که این گل برنمی‌تابد نگاه باغبانش را

تصاویر و صوت

دیوان ابوطالب کلیم کاشانی به تصحیح پرتو بیضایی - تصویر ۱۱۴

نظرات