
کلیم
غزل شمارهٔ ۲۶۶
۱
دل تمنای درد او دارد
خانه سیلاب آرزو دارد
۲
خویش یکدیگرند عجز و غرور
تیغ پیوند با گلو دارد
۳
چون کنم شرح حال دیده رقم
خامه ام گریه در گلو دارد
۴
کو بکو دربدر زبس گردید
گریه در پیش ناله رو دارد
۵
یکزبانم من و نمی گویم
سخنی را که پشت و رو دارد
۶
چشم باریک بین اگر باشد
قدح آفتاب مو دارد
۷
عکس را نیست جا در آینه ام
بدلم بسکه درد رو دارد
۸
در سر کوی میفروشانست
گر کسی مغز در کدو دارد
۹
پرغبارست دل ز غمخواری
خانه ام گرد رفت و رو دارد
۱۰
از مریدان آن در است کلیم
خرقه داغ آرزو دارد
تصاویر و صوت

نظرات