
کلیم
غزل شمارهٔ ۲۸۸
۱
ایام، خوشدلی بستمکار می دهد
گریه بزخم و خنده بسوفار می دهد
۲
نه صورت پری است بخلوتسرای تو
شوق تو پر بصورت دیوار می دهد
۳
بیحاصلان ز محنت ایام فارغند
دوران شکست نخل گران بار می دهد
۴
دارم دلی که بازی طفلان اشک را
خاک از غبار خاطر افکار می دهد
۵
دوران بر غم طینت آئینه خاطران
آب بقا بسبزه زنگار می دهد
۶
فهمیده است معنی خط پیاله را
آن ساقئی که ساغر سرشار می دهد
۷
پشتی که کاه داده بدیوار عافیت
ما را خبر ز حال سبکبار می دهد
۸
خیری بنام گلشن روی تو می کند
هر باغبان که آب بگلزار می دهد
۹
ظاهرپرست کی بحقیقت رسد کلیم
کو سر همیشه در ره دستار می دهد
تصاویر و صوت


نظرات