کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۳۰۷

۱

خیال چشم تو در خاطرم گذر نکند

که از دل آنمژه شوخ سر بدر نکند

۲

شکسته پای تراز من شدست کینه من

که هرگز از دل بیرحم تو سفر نکند

۳

اگر زبان قلم را هزار جا ببرم

بشکوه ات چو رسد قصه مختصر نکند

۴

هوای کوی تو دارند جان و دل اما

که پیش می رود ار گریه راه سر نکند

۵

بپا نمی رودم خاری از ره عشقت

که همچو رشته گوهر ز سر گذر نکند

۶

نمی رسد بمیان طره دلاویزت

که تا زپیچ و خمی کسر از آن کمر نکند

۷

لب کلیم سخن سنج نیست گاه خمار

ز هم جدا نشود تا زباده تر نکند

تصاویر و صوت

دیوان ابوطالب کلیم همدانی به کوشش محمد قهرمان - ابوطالب کلیم همدانی - تصویر ۵۳۳

نظرات