کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۳۲۷ - در مدح شاه‌جهان

۱

به راه فقر مرا این و آن نمی‌باید

چو راه امن بود کاروان نمی‌باید

۲

کمال کسب کن اما هنر فروش مباش

دکان خوشست کسی در دکان نمی‌باید

۳

به روزگار قناعت به هیچ نتوان کرد

مگر برای هما استخوان نمی‌باید

۴

به راه فقر بلایی چو جمع سامان نیست

اگر به نام رسیدی نشان نمی‌باید

۵

مرا که روزه محرومیم همه سال است

به روز عید دل شادمان نمی‌باید

۶

سخن که مبتذل افتاد آسمانی نیست

چو شمع حرف کسی بر زبان نمی‌باید

۷

کبوتران معانی به برج خویش آیند

برای دزد سخن پاسبان نمی‌باید

۸

کلیم طایر همت گر آشیان طلبد

جز آستانه شاه‌جهان نمی‌باید

تصاویر و صوت

دیوان ابوطالب کلیم کاشانی به تصحیح پرتو بیضایی - تصویر ۲۴۲

نظرات