کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۳۳۲

۱

زیوری از داغ مرد عشق را بهتر نبود

کعبه دل را به از وی حلقه ای بر در نبود

۲

فیض بخشی سربلندی آورد بنگر که شمع

تا دم آخر سرش بی زیور افسر نبود

۳

با همه حیرانی و سرگشتگی از جذب شوق

رفته ام راهی که خضرش نیز بی رهبر نبود

۴

بعد مردن خاکم از آغوش خود بیرون فکند

مهربانی هیچگه در طبع این مادر نبود

۵

در دیار عشقبازی روی سامان کس ندید

سکه در این ملک هرگز روشناس زر نبود

۶

جلوه گاهی حسن خواهد ، اینهمه پرهیز چیست

رخ مپوش از دیده ما باده بی ساغر نبود

۷

نیک و بد یکسان بود در پیش طبع ما کلیم

هیچ عکس آئینه را از دیگری بهتر نبود

تصاویر و صوت

دیوان ابوطالب کلیم کاشانی به تصحیح پرتو بیضایی - تصویر ۲۴۳

نظرات

user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۲/۱۲/۱۹ - ۱۲:۵۸:۰۸
جلوه گاهی حسن خواهد ، اینهمه پرهیز چیست