کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۳۳۷

۱

پرپیچ و تاب و تیره بی امتداد بود

این زندگی که نسخه ای از گردباد بود

۲

دل از سر امید اگر برنخاستی

جا تنگ بر نشستن نقش مراد بود

۳

هر صید کام کز پی او می دوید دل

هر گه بدام آرزو افتاد باد بود

۴

خوش وقت بیغمی و جوانی که داشتیم

صد باعث طرب که یکی طبع شاد بود

۵

از آسمان گشایش کاریکه دیده ام

از شست او خدنگ بلا را گشاد بود

۶

هر عقده غمی که بکارم فلک فکند

مشکل گشاتر از گره اعتقاد بود

۷

از عشق در زمان تو بیگانه گشت حسن

ورنه میان شعله و شمع اتحاد بود

۸

در جام لاله و گل این باغ کرده اند

خونابه غمی که ز دلها زیاد بود

۹

در زیر زنگ حادثه گم شد زمن کلیم

آندل که همچو آینه روشن نهاد بود

تصاویر و صوت

دیوان ابوطالب کلیم کاشانی به تصحیح پرتو بیضایی - تصویر ۲۴۰
کلیات طالب کلیم کاشانی ـ ج ۱ (بر اساس نسخه ملکی کلیم) به کوشش مهدی صدری - طالب کلیم کاشانی - تصویر ۴۴۶

نظرات