
کلیم
غزل شمارهٔ ۴۸۲
۱
ز کلک مرحمت دوست تیره ایامم
طفیل احمد و محمود می برد نامم
۲
اگر سحاب کرم سنگ خاص من سازد
بسی به است ز باران رحمت عامم
۳
اگر ز گوشه خاطر نرانده است مرا
چرا بگوشه مکتوب می برد نامم
۴
ز ننگ، نامم چون نامه وا نخواهد شد
همان به است که خوشدل کند به پیغامم
۵
بجز ترقی وارون ندیدم از طالع
همیشه رشک به آغاز برده انجامم
۶
گرفته آینه مهر زنگ از صبحم
زبان بشمع سیه تاب گشته از شامم
۷
ببزم عشرتم ار لب بخنده بگشاید
زمانه خون سیاووش خواهد از جامم
۸
بباغ بی در و دیوار روزگار چو گل
همیشه منتظر دستبرد ایامم
۹
کلیم در اثر بخت واژگون منست
که می شود شکر لطف حنظل کامم
تصاویر و صوت

نظرات