
کلیم
غزل شمارهٔ ۴۸۳
۱
ما تکیه بیاری هوادار نداریم
کاهیم ولی پشت بدیوار نداریم
۲
زین پایه پست اوج غباری نگرفتیم
ما طالع خار سر دیوار نداریم
۳
از بزم تو زین دیده خونبار جدائیم
ابریم ولی راه بگلزار نداریم
۴
وقتست اجل گر قدمی رنجه نماید
بیمار غریبیم و پرستار نداریم
۵
از حوصله ما غم عالم نبود بیش
آنغم که بود حصه غمخوار نداریم
۶
در طینت ما جذبه ابرام نباشد
خاریم و بدامان کسی کار نداریم
۷
تا چشم تو دیدیم ز دل دست کشیدیم
ما طاقت تیمار دو بیمار نداریم
۸
سر برهنه بودن گل دستار جنونست
آراسته مائیم که دستار نداریم
۹
این صیقل بیداد فلک بی سببی نیست
زانست که بر آینه زنگار نداریم
۱۰
چون شمع کلیم اشک فشانی سخن ماست
بی آتش شوقی سر گفتار نداریم
تصاویر و صوت

نظرات