کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۴۹۲

۱

ما که پیش از مرگ آسایش تمنا می‌کنیم

شکوه از بدگردی افلاک بی‌جا می‌کنیم

۲

چون به کوی خاکساری سرکشی از سر نهیم

تا هوای خشت بالین را ز سر وامی‌کنیم

۳

ما خس سیلاب سوداییم و در سیر سلوک

گر به دریا می‌رویم، ار جا به صحرا می‌کنیم

۴

ترک و تجریدی که ما داریم بی‌اجر است، حیف

چون ز رشک اهل دنیا ترک دنیا می‌کنیم

۵

کار فردا را ز ما امروز می‌خواهند و ما

هرچه را امروز باید کرد فردا می‌کنیم

۶

چاره کم کن تا جفای دهر هم کمتر شود

افکند صد عقده در کار ار یکی وامی‌کنیم

۷

بس که هرجا شکوه افلاک و انجم کرده‌ایم

شرمساری می‌کشیم، ار سر به بالا می‌کنیم

۸

گر به کنج عزلت از تنهاییم گیرد ملال

ما و عنقا هردو در یک آشیان جا می‌کنیم

۹

خواه صبر و خواه دل هرچیز گم شد از کلیم

جمله را در کوچه زلف تو پیدا می‌کنیم

تصاویر و صوت

دیوان ابوطالب کلیم همدانی به کوشش محمد قهرمان - ابوطالب کلیم همدانی - تصویر ۵۸۷
کلیات طالب کلیم کاشانی ـ ج ۱ (بر اساس نسخه ملکی کلیم) به کوشش مهدی صدری - طالب کلیم کاشانی - تصویر ۶۲۸

نظرات