کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۵۰۳

۱

می رویم از خود بیا در انجمن تنها نشین

ذوق تنهایی اگر داری بیا با ما نشین

۲

سرکشی با هر که کردی رام او باید شدن

شعله سان از هر کجا برخواستی آنجا نشین

۳

طرز وضع اهل دنیا سربسر نادیدنست

گر فراغت خواهی از ایام نابینا نشین

۴

صدر مجلس گر تمنا باشدت افتاده باش

همچو گرد از خاکساری آنزمان بالا نشین

۵

شب چراغ افروختن از اهل عزلت بدنماست

منزوی گر می شوی از سایه هم تنها نشین

۶

گرد بالای تو ساقی جلوه مستانه بس

گه در آغوش من و گه پهلوی مینا نشین

۷

ای کلیم از جستجوی کیمیای وصل دوست

گر ز پا خواهی نشستن بر در دلها نشین

تصاویر و صوت

نظرات