کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۵۳۳

۱

صبح نگرددت سفید پیش بناگوش تو

کز سر طاقت گذشت آب در گوش تو

۲

گرچه زتمکین حسن، کم سخن افتاده ای

بوسه فغان می کند در لب خاموش تو

۳

بسکه ز رشک کمر تاب خورد طره ات

چون بمیانت رسد بگذرد از دوش تو

۴

ایمنی از خلق برد آن مژه جنگجو

باشد ازو در هراس زلف زره پوش تو

۵

خنده بدریا زند اشک ز دامان من

ناز بسنبل کند زلف در آغوش تو

۶

کینه من پس چرا هیچ ز یادت نرفت

گشته اگر نامم از ننگ فراموش تو

۷

موعظه ها را کلیم باشد اگر این اثر

پنبه غفلت دری است در صدف گوش تو

تصاویر و صوت

دیوان ابوطالب کلیم همدانی به کوشش محمد قهرمان - ابوطالب کلیم همدانی - تصویر ۶۲۳

نظرات