کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۵۹

۱

پیچیده‌تر ز طرهٔ او دود آه ماست

برگشته‌تر از آن مژه بخت سیاه ماست

۲

در راه او به خون خود از بس‌که تشنه‌ایم

هرکس که چاه می‌کند او خضر راه ماست

۳

ما را چو کاه تکیه به دیوار خلق نیست

خاکیم و بردباری پشت و پناه ماست

۴

یک کس به سوی مقصد خود ره نمی‌برد

دنیا ز بس‌که تیره ز بخت سیاه ماست

۵

ما را چو سوختی تو هم افزوده می‌شوی

ای شعله سرکشیت ز مشت گیاه ماست

۶

کوتاه می‌شود همه شمعی ز سوختن

شمعی‌که سر به عرش رسانیده آه ماست

۷

تا دیده‌ای به گلشن رخسار او کلیم

همچون نسیم نکهت گل با نگاه ماست

تصاویر و صوت

نظرات