کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۸۴

۱

به زخم تیر جفا مرهم عتاب چراست

نمک به روی نمک بر دل کباب چراست؟

۲

فلک به تشنه‌لبان قطره را شمرده دهد

به عاشقان، کرمِ اشک بی‌حساب چراست؟

۳

تمام نسل بزرگان اگر نکو باشند

ز بحر زاده تنک ظرفی حباب چراست؟

۴

ز ذوق فقر و فنا بی‌خبر چه می‌داند

که جغد معتکف خانهٔ خراب چراست؟

۵

تو در کنار کسی در نیامدی به خیال

کمر همیشه در آغوش پیچ و تاب چراست؟

۶

شبی است عمر طبیعی چو شمع عاشق را

به قتل سوختگان پس ترا شتاب چراست؟

۷

گزک ضرور نباشد شراب غفلت را

دلت بر آتش حرص اینقدر کباب چراست؟

۸

کلیم مرغ دل بال و پر شکستهٔ ما

همیشه در قفس از چنگل عقاب چراست؟

تصاویر و صوت

نظرات