کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۸۸

۱

ای به از گل بر سر احباب خاک خواری‌ات

چاره‌ساز جان کار افتاده زخم کاری‌ات

۲

در کنار نامهٔ اغیار یادم کرده‌ای

تا بدانم بعد از این قدر فرامش‌کاری‌ات

۳

ایدل از آب حیات نامه‌های دوستان

بر کناری همچو خس دائم ز بی‌مقداری‌ات

۴

راه قاصد را به مژگان رفت و چشم انتظار

عاقبت آورد بهر ما خط بیزاری‌ات

۵

مرهم زخم دلم چون لاله غیر از داغ نیست

چشم دارم اینقدر دلجوئی از غمخواری‌ات

۶

بخت شورم منفعل دارد که با آن بی‌کسی

بسته مرهم از نمک هر دم به زخم کاری‌ات

۷

دیدهٔ امید را کردی سفید از انتظار

دوستان را خود نبود این چشم از دلداری‌ات

۸

کشور مهر و وفا بسیار بد آب و هواست

تا درین ملکی دلا لازم بود بیماری‌ات

۹

نالهٔ بلبل درین گلزار بس باشد کلیم

خاطر گل را چه رنجانی تو هم از زاری‌ات؟

تصاویر و صوت

دیوان ابوطالب کلیم همدانی به کوشش محمد قهرمان - ابوطالب کلیم همدانی - تصویر ۳۶۲

نظرات