
کلیم
غزل شمارهٔ ۹۰
۱
صبح شکفتگی ز شفق کم بهاتر است
خو کن به گریه، خنده ز گل بیوفاتر است
۲
رسم رهش ز همت اهل جهان مخواه
طفلاند و دستشان به دهن آشناتر است
۳
ما اجر از عبادت ناکرده میبریم
هر طاعتی که فوت شود بیریاتر است
۴
در باغ دهر از خنکیهای روزگار
هر جا سموم بیش وزد خوش هواتر است
۵
بر ساز بخت تار کشیده است عنکبوت
طنبور ما ز دست تهی بینواتر است
۶
لخت جگر به کوی تو نگرفت قدر اشک
آتش ز آب در همه جا کمبهاتر است
۷
دیدم کلیم، فقر غنی، کلبهٔ فقیر
ویرانهٔ جنون ز همه دلگشاتر است
تصاویر و صوت

نظرات