کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۹۶

۱

چمن ز سردی ایام برگ و بار گذاشت

خوش آنکه عاریتی را به اختیار گذاشت

۲

بس است سردی فصل خزان کنون باید

هوای زهد خنک را به یک کنار گذاشت

۳

خزان رسید و به آزادگی ثمر شد نخل

فشاند برگ به شکر همین که بار گذاشت

۴

تو نیز پنجه ز می رنگ کن که باد خزان

حنا به دست عروسان شاخ‌سار گذاشت

۵

چو سایه در قدم شاهدان بستان باش

که برگ ریز به پای همه نگار گذاشت

۶

دلم به حلقهٔ زلف نگار خود را بست

به این وسیله سری در کنار یار گذاشت

۷

ز انقلاب سپهر دو رو عجب دارم

که بیقراری ما را به یک قرار گذاشت

۸

چنان ممیر که چیزی بماند از تو به جا

به غیر نام نباید به یادگار گذاشت

۹

چه می‌توان ز پریشان تیره‌روز گرفت

کلیم دعوی دل را به زلف یار گذاشت

تصاویر و صوت

کلیات طالب کلیم کاشانی ـ ج ۱ (بر اساس نسخه ملکی کلیم) به کوشش مهدی صدری - طالب کلیم کاشانی - تصویر ۲۷۶

نظرات

user_image
سفید
۱۴۰۱/۰۹/۰۳ - ۱۷:۳۰:۳۷
  چمن ز سردی ایام برگ و بار گذاشت خوش آنکه عاریتی را به اختیار گذاشت...   به به...