کلیم

کلیم

غزل شمارهٔ ۹۷

۱

در شراب صحبت احباب زهر غفلت است

گر به چاه افتد کسی بهتر ز دام صحبت است

۲

منکر آئینه‌اند آن‌ها که اهل عزلت‌اند

خلوتی کابنای جنسی گنجد آنجا کثرت است

۳

با وجود ناتوانی نرگس بیمار او

شوق خون‌ریزیش بیش از آرزوی صحت است

۴

دهر را هم مشرب عزلت‌پسند افتاده است

نیست بی‌وجهی که دایم دشمن جمعیت است

۵

زیور آئینهٔ دل روشنی باشد نه عکس

خانهٔ تاریک را شمعی به از صد صورت است

۶

قدت از پیری کمان شد، گوشه‌ای خوش کن کلیم

از پی خوبان دویدن با عصا بی‌نسبت است

تصاویر و صوت

دیوان ابوطالب کلیم همدانی به کوشش محمد قهرمان - ابوطالب کلیم همدانی - تصویر ۳۵۷

نظرات