
کلیم
شمارهٔ ۱۵
۱
ای شوخ بغمزه بر سر جنگ مباش
وی گل ز خزان حسن بیرنگ مباش
۲
شمشیر که زنگش بزدایند خوشست
ابروی تو گر ریخته دلتنگ مباش
نظرات