کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۲۶ - و قال ایضاً

۱

لبالبست دهانم زماجرایی چند

که جز که با لب خود با کسی نیارم گفت

۲

شکایتی که از ابنای عصر هست مرا

بگویم و نکنم شرم، نی نیارم گفت

۳

زبان زنطق فرو بسته ام بمهر سکوت

نه آنکه طبع ندارم، بلی نیارم گفت

۴

زیم آنکه نماندست دوستی محرم

ز صد هزار غم دل یکی نیارم گفت

۵

بترک شعر بگفتم، چرا؟ از آنکه دروغ

ز حد ببردم و یک راست می نیارم گفت

۶

سزای یک یکشان آنچنان که من دانم

کسی نداند گفتن، ولی نیارم گفت

۷

سخن چگونه توان گفت کاهل این ایّام

سزای مدح نیند و هجی نیارم گفت

تصاویر و صوت

دیوان خلاق المعانی ابوالفضل کمال الدین اسمعیل اصفهانی (با مقدمه و حواشی و تعلیقات و فهرستها بانضمام رسالة القوس) به کوشش حسین بحرالعلومی - ابوالفضل کمال الدین اسمعیل اصفهانی - تصویر ۵۵۶

نظرات