
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۶۷ - و قال ایضاً
۱
اسبی دارم که هرگز ایزد
قانع ترازو نیافریند
۲
تا روز ز عشق جو همه شب
از خرمن ماه خوشه چیند
۳
با حشر فکند دیدن جو
دانه که درین جهان نبیند
۴
گفتند که جو نماند وزین غم
میخواست که تعزیت گزیند
۵
پوشید پلاس و پاره یی کاه
میخواهد تا درو نشیند
نظرات