کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۱۱

۱

دل غنچه را باز این غم گرفتست

که پشت بنفشه چرا خم گرفتست

۲

نقاب از رخ او بخواهد گشودن

صبا غنچه را زان فرادم گرفتست

۳

چمن را خط سبزه منشور ملکست

که اقلیم شادی مسلّم گرفتست

۴

مگر چشم من دید در خواب نرگس

که چشمش ز چشمم چنین نم گرفتست

۵

مزاج گل از مشک و می شد سرشته

کزن بوی و زان رنگ در هم گرفتست

۶

شد از زلف یارم بشولیده کارش

بنفشه ازین روی ماتم گرفتست

۷

رضا داد لاله بخون پیاله

که خونش گرفتست و محکم گرفتست

۸

همه راز دل غنچه با باد گوید

تو آن ساده دل بین که محرم گرفتست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
nabavar
۱۳۹۷/۰۱/۰۱ - ۱۷:۲۳:۵۰
اشتباه نوشتاریکزآن بوی و زان رنگ در هم گرفتستشد از زلف یارم بشولیده کارم
user_image
عین. ح
۱۳۹۸/۰۷/۰۱ - ۰۷:۳۳:۳۷
«شد از زلف یارم بشولیده کارش» درست است زیرا ضمیر «ش» به بنفشه برمی‌گردد؛ نه به شاعر:شد از زلف یارم بشولیده کارشبنفشه ازین روی ماتم گرفتست