
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۱۱۴
۱
دروغ بود که من در غمت صبور شدم
خلاف بود که از خدمنت نفور شدم
۲
دراز دیدم در تو زبان نزدیکان
برای مصلحتی یک دو روز دور شدم
۳
در اندرون من از آرزو جگر خون شد
بظاهر ار چه نمایم که من صبور شدم
۴
شدم بوصل تو مغرور من ز نادانی
ببین که عاقبت اندر سر غرور شدم
۵
هنوز زلف تو دارد دل شکستۀ من
که تا نگویی در بند آن کسور شدم
۶
چو خاک کوی ترا زحمت از حضور بود
بآستان تویی زحمت حضور شدم
نظرات
مجتبی قرقانی