
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۱۱۵
۱
روی بنمای که دیوانه شدم
رحمتی، کز غمت افسانه شدم
۲
شمع رخسار تو نادیده تمام
من دل سوخته پروانه شدم
۳
آشناییّ غمت بود سبب
کز همه شادی بیگانه شدم
۴
باغم دل شکنت در پنجه
من بی دل که چه مردانه شدم
۵
دام زلف تو ندیدم بر راه
ناگهان شیفتة دانه شدم
۶
آرزوی لب میگویم خاست
نزگزافی سوی میخانه شدم
۷
هوس زلف چو ز نجیرم کرد
نه ز بی عقلی دیوانه شدم
نظرات